دست نوشته ها

من و شما....

دست نوشته ها

من و شما....

خدایا !!!!!!!!

دلتنگم برای چه یا که خودم هم نمی دانم!

در این لحظات احساس سبکی خاصی در قلبم دارم .غمگین نیستم اما اشک امانم را بریده انگار گم کرده ای دارم.انگار منتظرم؛..نمیدانم....!

کاش عاشق بودم !گاهی دلم می خواست اشتیاق عشق مرا با شراره هایش بسوزاند اما چه کنم که سردی تنهایی تمام وجودم را منجمد کرده است.

کاش می شد فریاد بر آورم و از اعماق وجود صدا شوم اما نمی دانم که را باید صدا زد .وقتی کسی نیست که حتی به او فکر کنم چگونه می شود صدایش کرد.

میگویند خداوند نعمتهایش را در حد ظرفیت هر کس به او عطا میکند و این بدان معناست که من ظرفیت پذیرفتن عشق را ندارم .لیاقت داشتن کسی را که بتوانم و بخواهم که از تمام وجودم به خاطر او بگذرم ؛رنج بکشم و زندگی کنم....

اما خداوند خود فرموده است که:(( بخواهید !به شما عطا خواهد شد؛بجویید ! خواهید یافت ؛ بکوبید ! که برویتان گشوده خواهد شد ؛

چون هر که بخواهد به او عطا می شود ؛ هر که بجوید می یابد ؛و هر که بکوبد برویش گشوده میشود .))

من نیز می خواهم ؛ می جویم و می کوبم .

خداوندا !

ظرفیت و لیاقتی عطا فرما : که میخواهم عاشق باشم و می جویم عشقی ازلی تا که بکوبم حلقه ئ آرامشی و شادی در یابم در پس آن در!

خداوندا !

حال که عشقی این چنین عظیم در قلبم رسوخ کرده ؛ حال که در سایه ئ عظمت تو و عشقت آرامش و لذتی سترگ بر من سایه افکنده ؛لیاقتی عطا فرما ! ....

((همچو حافظ به خرابات روم جامه قبا             بو که در بر کشد آن دلبر نو خاسته ام ))

نظرات 4 + ارسال نظر
مهدی جمعه 9 دی‌ماه سال 1384 ساعت 07:32 ب.ظ http://dastneveshteha.blogsky.com

سلام هم نام:)

من جمعه 9 دی‌ماه سال 1384 ساعت 07:34 ب.ظ http://pardismadhouse.blogsky.com

باشه بهش میگم!

براینی شنبه 10 دی‌ماه سال 1384 ساعت 02:46 ب.ظ

ک...اش
من نیز ذره ای از عشقی که در سینه ات می سوزاندت
داشتم.
بی شک تمام دنیا به تسخیر من بود.
... وباز کاش...

براینی یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1384 ساعت 02:58 ب.ظ

عصر جمعه زیباست

اما الان جمعه نیست و من می دونم برای چی و برای که دلتنگم
و البته می دونم که تا کی دلم تنگ می مونه
من قانع ام آن بخت جاویدان نمی خواهم
گر می توانی یک نفس با من بمان ای دوست
یا نه تو هم با یک بهانه شانه خالی کن ...

دوستان عیبم کنندم که چرا دل به تو دادم باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی!
البته ای حرفا و شعر ها اصلا توصیف من نیست اما برای چند لحظه دلم رو از این دنیای فانی دور میکنه .
وبعد دوباره ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد